عطر سیب



بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بمناسبت روز معلم بد نیست بپردازیم به یک استاد که در زندگی اغلب ماها نقش آفرینی کرده و موجبات تغییرات و تحولات بسیاری در زندگی ما را فراهم کرده است.

 

حجت الاسلام انجوی نژاد و مجموعه رهپویان وصال، شاید نقطه عطفی در دهه هفتاد در عرصه هیئت و فرهنگ ایران بود. یک جهش از فرهنگ تقدس گرایی افراطی ت به سمت مردمی بودن و جوان گرایی ون.

اگر به فرهنگ و ارتباط مردم و ون قبل از ورود امثال حجت الاسلام انجوی نژاد نگاه کنیم، بیشتر به یاد ون پیر و نورانی می افتیم که یا دولتی بودند و غیر قابل دسترس، و یا مردمی بودند اما با درجه تقدس گرایی بالا.

همان محبوبیت و نفوذ قلبی ت بین مردم که در زمان پهلوی و تحریم تنباکو و نهضت مشروطه در اوج خود بود و بعد ها به انقلاب اسلامی منجر شد. اما با تلاش های مخرب امثال کسروی ها و فعالیت های فراماسونری ها جهت تقدس زدایی از دین و ت، و در کنار آن فاصله گرفتن ون از مردم و  اشرافی گری های دولتی، این محبوبیت به سمت صفر افول پیدا کرد.

در برهه ورود جوانان به عرصه ارتباط با مردم، فصل جدیدی از این ارتباطات شکل گرفت و نقطه طلایی این ارتباطات، (برخلاف دوره های گذشته که بیشتر ت با کسبه و بازاریان و افراد میان سال و بزرگسال مانوس و دم خور بودند)، ارتباط با جوانان و دانشجویان بود.

ورود حجت الاسلام انجوی نژاد با رویکرد متفاوت و تعریف جدیدی از هیئت داری بر خلاف شکل سنتی و قدیمی، مخالفت ها و مقاوت های بسیار زیادی در قشر مذهبیون و قدمای شیراز و استان برانگیخت تا جایی که به پخش کردن شب نامه و تهیه گزارش های محرمانه اطلاعاتی و پرونده سازی های متفاوت منجر گردید.

 

طولی نکشید که این نوع سبک از هیئت و سخنرانی و ارتباط با جوانان و شکستن تابو های یک مقدس نما و پرداختن به مطالب جسورانه با کلامی خاص، شخص ایشان و رهپویان وصال را به یکی از بزرگ ترین مراکز تجمع جوانان شیراز و کشور تبدیل کرد و به طور خاص تربیت نسلی جدید با نگرشی نو شکل گرفت.

تجربه ای که به آرامی مورد استقبال دیگر شهرها و دیگر هیئت ها قرار گرفت و طلبه های جوان و خوش فکر جسارت بیشتری پیدا کرده و در اقصی نقاط ایران دست به کار و وارد گود تربیت نوجوانان و جوانان شدند.

 

اگر نیک بنگریم حجت الاسلام انجوی نژاد یک فرهنگ جدید از ت و بودن تعریف و پیاده کرد. فرهنگی خاص که شاید با مذاق بسیاری از ون قم و حوزه های علمیه متفاوت بود.

 

در قسمت دوم پرداختن به شخصیت حجت الاسلام انجوی نژاد قصد دارم به سبک زندگی دینی تعریف شده در این سیستم بپردازم:

شاید همه ی ما با خیل بسیار زیادی از هیئت ها و مجموعه های فرهنگی مواجه بودیم که بعد از گذشت چندسال تبدیل شدند به یک پوسته ی بی محتوا که تنها از هیئت، یک شکل و ساختار و چند جلوه ی تصویری در کلیپ ها و رسانه هایشان باقی مانده بود.

یا تبدیل شدند به مرید های عرفانی فلان استاد و مخاطبین ترک دنیا گفته در پستو های شخصیشان که بدنبال کسب امتیاز های متافیزیکی و خرق عادت گشته بودند.

یا در پیچ و خم های امتحان های روزگار با هزار و یک دلیل تبدیل شدند به یک اپوزوسیون ، و مسجد ضرار دومی را شکل دادند.

البته اینکه نمیشود مجموعه فعلی را عاری از ایرادات شکلی و محتوایی دانست اما نکته قابل توجه این است که جوانان تربیت شده در این فرهنگ از لحاظ اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی، نزدیک به معیارهای یک انسان تراز انقلاب شده است، بطوریکه چنان خار چشم منافقین و معاندین نظام شد که مورد حمله تروریستی و شهادت 14 تن از یاران این مجموعه در سال 1387 گردید.

امروزه حاصل این تفکرات شده است فعالیت های جهادی از غرب تا شرق کشور ، شده است تحصیل خیل بسیاری از جوانان و ورود به عرصه های مدیریتی کلان استان و کشور ، شده است هیئت ها و مدارس و مجموعه های فرهنگی که توسط تربیت شدگان همین نهضت شاخ و برگ پیدا کرده و هر کدام شریان علمی و معرفتی جدیدی برای نسل های بعدی خود جاری  و ساری ساخته اند. شده است کسبه و معلم ها و مخاطبین عامی که رضای خدا را در عمل و رفتار صالح میدانند تا صرفا غور کردن در عرفان و اخلاقیات و مداحی و ی و  پرداختن صرف به شعائر دینی.

مسئله بزرگ دیدن دایره انقلاب و جا داشتن و جا دادن به تمام سلیقه ها در دایره انقلاب و سربازان امام زمان (عج) از دیگر خصوصیات تربیتی است که در جمع تربیت شدگان این استاد نهادینه شده است.

این دیدگاه و جا داشتن برای انواع پوشش ها و سلایق، هنوز که هنوز است خط قرمز های بسیاری از علما و منبری ها و مجموعه های فرهنگی است.

 

حال این مجموعه خصوصیات، ایجاد و زمینه سازی حرکت های مختلف، شخص حجت الاسلام انجوی نژاد را به یک چهره تاثیر گذار در فرهنگ عمومی هیئت داری و ارتباط با جوانان تبدیل کرده است که به جد نمیتوان آثار و برکات این پویش چند ساله را در کشور نادیده گرفت.

یقیناً این مطلب کوتاه نمیتواند تمام ابعاد و برجستگی های شخصیتی و تربیتی ایشان را نشان دهد اما شاید یک روز بتوان بررسی کرد این شیوه تربیتی "استاد و شاگردی" که ریشه در دوران دفاع مقدس دارد، و با چاشنی اخلاص و توسل، ساری و جاری گشته و هدفش عاقبت بخیری جامعه و تک تک اصطلاحاً "بچه های کانون" است، چه ویژگی ها و برکات دیگری داشته و خواهد داشت.

 

 

 


سلام 
امروز جمعه 19 مهرماه 98

 

هیچ کس دیگه اینجا رو نمیبینه !

 

شاید بعد از مرگ کسی سری به اینجا بزنه 

 

امروز از خدا عجل وفاتی م رو خواستم .

 

خدا کنم که پاک و بدون حق الناس بریم .

 

دنیا ارزش هیچی نداره 

 

هر کی هستی میخونی حلال کنید .

 

الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا


جند روز است داریم مدام اخبار فاجعه منا را دنبال میکنیم و روز به روز و لحظه به لحظه شدت وخامت و زاویه های دیده نشده آن را می بینیم.


امشب مستندی از شبکه 2 سیما ( بعد از گفتگوی ویژه خبری ) پخش شد بنام "روایت منا" که مصاحبه ای بود با بازماندگان و شاهدین عینی فاجعه منا !

باور پذیر نبود . اتفاقهایی که افتاده و رفتارهایی که آنها انجام داده اند، اصلاً باور پذیر نیست . یعنی من گمان نمیکنم یک زاده ی شراب خور دائم الخمر فاسق فاجر هم بتواند براحتی بایستد و طلب آب عده ای را تماشا کند و از برای نجات کسانی که رمق تکان خوردن ندارند از جایش هم تکان نخورد !!

باورم نمیشود چگونه انسانی بعد از جندین ساعت که مثلاً برای امداد و نجات، سر و کله اش پیدا میشود به خودش اجازه بدهد بر روی پشته ای از زنده و مرده با چکمه راه برود و به درخواست های کمک زیر پاهایش توجه نکند !

بخدا باورم نمیشود !

تصورش هم سخت است کسانی که از زور فشار به قفسه سینه بر روی زمین می افتند و سیل جمعیتی ناخوداگاه آنها را له میکنند و یا در دم و یا در طول دو سه ساعت زیر تابش مستقیم آفتاب آرام آرام آسمان را سیاه میبینند و شهادتین میگویند و


دنیا چه خبر شده است ؟ خدایا ! داری شمریان را به مردم دنیا میشناسانی ؟ داری برایمان روضه میخوانی ؟ داری یادمان می آوری آسمان را دود دیدن یعنی چه ؟ داری فشار قفسه سینه و تشنگی و قساوت و چکمه را بازخوانی می کنی ؟ 


خدایا برنامه ات چیست ؟ این جنگ ها . این بی اعتقادی ها این کشتارها این کشته بر روی پشته افتادن ها این اربعینی که راه انداختی این سرو صدا ها چه خبر است ؟ به خودت قسم ما طاقت دیدن این صحنه ها را نداریم . اینکه داری کربلا را هر روز تکرار میکنی دلیلش را هم برایمان بگو بابا روضه خوانی هم اصولی دارد . زیاد روضه بخوانی ملت شاکی میشوند . کم می آورند .



یا صاحب امان ! ما از کارهای خدا سر در نمی آوریم . فقط تنها شده ایم . این روزها هیج مفر و راه چاره ای غیر از شما نداریم . بغض گلویمان را فشار می دهد . دستمان به جایی بند نیست . ای کاش یک کاری میتوانستیم بکنیم . داریم میترکیم .
تمام دلخوشیمان همین روایت ظهور است که پیامبر (ص) فرمودند :
منجى عالم بشریت حضرت مهدى علیه السلام از نسل امام حسین علیه السلام است. و دلمان را خوش میکنیم همانگونه که امام حسین (ع)باید معرفی بشود، شرک و نفاق و تزویر آل زیاد زمان هم باید به دنیا معرفی بشود.

خلاصه آقا جان ! ادرکنا و اغثنا یا مولانا یا صاحب امان (عج) که شدید مضطر و بیچاره شده ایم . !!
 
پ ن :


این قاسم شوکه المعتدین این هادم ابنیه الشّرک و النّفاق این مبید اهل الفسوق و العصیان و الطّغیان این حاصد فروع الغی و الشّقاق این طامس آثار اّیغ و النّفاق این قاطع حبائل الکذب و الافتراء این مبید العتاه و المرده

کجاست درهم شکننده شوکت ستمگران کجاست ویران کننده بناهای شرک و نفاق کجاست هلاک کننده اهل فسق و گناه و طغیان کجاست از زمین برکننده نهال های گمراهی و دشمنی کجاست نابود کننده آثار اندیشه های باطل و هواهای نفسانی کجاست قطع کننده ریسمان های دروغ و تهمت کجاست هلاک کننده مستکبران و سرکشان

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها